در ادبیات روانشناسی سنتی، افسردگی عمدتاً به عنوان اختلالی درون زا و ریشه دار در ساختار ژنتیکی یا بیوشیمی مغز شناخته شده است. اما نگاههای معاصر، به ویژه رویکردهای بین فردی و اجتماعی، بر این نکته تأکید دارند که عوامل محیطی نیز در بروز و تشدید افسردگی نقشی پررنگ ایفا میکنند.
در ادبیات روانشناسی سنتی، افسردگی عمدتاً به عنوان اختلالی درون زا و ریشه دار در ساختار ژنتیکی یا بیوشیمی مغز شناخته شده است. اما نگاههای معاصر، به ویژه رویکردهای بین فردی و اجتماعی، بر این نکته تأکید دارند که عوامل محیطی نیز در بروز و تشدید افسردگی نقشی پررنگ ایفا میکنند.
مایکل یاپکو رواندرمانگر و نویسنده کتاب Depression Is Contagious، در فصل نخست اثر خود به این نکته اشاره میکند که:
«افسردگی اغلب حاصل واکنش فرد به یک زندگی آشفته، روابطی ناسالم و مجموعهای از تصمیمگیریهای ناآگاهانه است».
از منظر Yapko، محیط فردی و اجتماعی افراد شامل کیفیت روابط خانوادگی، الگوهای ارتباطی روزمره، سبک زندگی، شغل و تعاملات اجتماعی، همگی میتوانند در پدید آمدن یا تشدید اختلال افسردگی مؤثر باشند.
این دیدگاه، نقطه عزیمتی مهم برای بازتعریف راهکارهای پیشگیرانه و درمانی در مواجهه با افسردگی فراهم میآورد. به دیگر سخن، مداخله صرفاً دارویی یا تمرکز بر جنبههای شناختی فردی، به احتمال قوی بدون اصلاح زمینههای محیطی مؤثر، ناکارآمد باشد.
در راستای این نگاه، رواندرمانگر موظف است نه تنها وضعیت روانی و شناختی مراجع را تحلیل کند، بلکه با نگاهی سیستمی و جامع، به بررسی کیفیت روابط، بافت اجتماعی و سبک زندگی مراجع نیز بپردازد.
جمعبندی:
منبع؛
Yapko, M. D. (2009). Depression Is Contagious: How the Most Common Mood Disorder Is Spreading Around the World and How to Stop It. Atria Books. Chapter 1.